ندا سیجانی/ دومین آلبوم از مجموعه آلبومهای شنیداری «کُجا» با عنوان «درجنگل» در گونه موسیقی کودکان منتشر شد. خالق این مجموعه سعی کرده با به تصویر کشیدن تصاویرمحیطی چون مزرعه، جنگل ،دریا و ... درکنار ترانه هایی با همین مضمون کودکان را با عناصرمحیطی آشنا کند. «درجنگل» شامل 13 ترانه است با صدای «مونا منوچهری و داریوش آذر» و یک قطعه بدون کلام دارد با نوازندگی «ریکوردِر فرهود بیگلربیگی.» این آلبوم برای گروه سنی پیشدبستان و دبستان تهیه شده است. توجه به متن ترانهها از نکات مهم این آلبوم است که براساس لحن و ادبیات کودکانه و با هدف گسترش دایره واژگان کودک نوشته شده است. در بخش آهنگسازی نیز تلاش شده تا با وجود سادگی، ملودیها کسالتبار نباشد و بر تجربه شنیداری کودک بیفزاید.درواقع ساخت موسیقی برای این ژانردارای المان های متفاوت وبا سازبندی خاص و ملودیهای ساده و شیرین است تا کودکان بتوانند ارتباط بهتری با اثرداشته باشند.در مجموعه شنیداری «کجا» هم به این نکته توجه شده و نسخه بدون کلام هر ترانه به منظور استفاده برای همخوانی یا ساخت حرکت-بازی به صورت فردی یا گروهی تهیه شده است.
در جنگل
خوانندگان: مونا منوچهری و داریوش آذر
ناشر: مؤسسه پندار پویای آدمک
سال انتشار: 98
بزرگداشت چهلمین سال درگذشت سهراب سپهری بهدلیل شیوع کرونا به تعویق افتاد
چهل سال بعد، باز هم در سکوت
رونمایی از جزئیات پروژه «من سهراب سپهری» با حضور
صدها نفر از اهالی سینما، تئاتر، موسیقی، ادبیات و هنرهای تجسمی
برای نخستین بار در «ایران» امروز
کیان محمدی
خبرنگار
یکم اردیبهشت ۱۳۵۹ سهراب سپهری در سکوت و زیر سایه اخبار پرشتاب انقلاب و جنگ از دنیا رفت و حالا ۴۰ سال بعد در نخستین روز اردیبهشت ۱۳۹۹ باز مراسم چهلمین سال درگذشتش در سکوت ناشی از شیوع کرونا در سراسر جهان سپری خواهد شد. ستاد بزرگداشت چهلمین سال درگذشت سهراب سپهری با اعلام لغو برنامههای گستردهای که برای این روز تدارک دیده بود، تنها به رونمایی از پوستر این رویداد اثر محمد روحالامین اکتفا کرده و با گزارشی از آنچه قرار بود در این روز و در مراسمی بزرگ به دوستداران سهراب سپهری هدیه دهد، این رونمایی را موکول به زمانی مناسب پس از ریشهکن شدن کرونا و شرایط عادی کشور میکند. پروژه بزرگ «من سهراب سپهری» که بدون مشارکت نهادهای دولتی و به شکل کاملاً خصوصی توسط هنرمندان عرصههای مختلف فرهنگ کشور و با همراهی خانواده سپهری شکل گرفته، سال گذشته طی مراسمی از تلاشهایی چندینساله در حوزههای سینما، موسیقی، ادبیات و تجسمی در مستندسازی و ثبت زندگی و آثار سهراب سپهری پرده برداشت و حالا در چهلمین سال درگذشت او به مراحل پایانی عرضه عمومی این آثار و قراردادن آنها در اختیار مخاطبان نزدیک شده است. نکته مهم درباره این پروژه این است که در تمام بخشهای تصویری، موسیقایی و ادبی اهالی فرهنگ و هنر ایران بیچشمداشت مالی کار را به سرانجام رساندهاند؛ شاید بزرگترین حرکت جمعی فرهنگی این سالها برای یک چهره ملی.در نخستین روز اردیبهشت قرار بود این عناوین رونمایی شود: ۹۹ اثر تجسمی جدید با موضوع سهراب، رونمایى از تندیس، مدال بزرگداشت و یادبود، یک اثر ویژه نقاشى براى چهلمین سال درگذشت، پوستر و ناموارههاى چهلمین سال درگذشت، انتشار بخشهایى از ۹ آلبوم دکلمه و موسیقى و خوانندههاى مجموعه و اجراى زنده برخى از قطعات در مراسم بزرگداشت، ٩ عنوان کتاب تک نسخه مجموعه، انتشار بخشهایى از منظومه و سمفونى سهراب و سرانجام انتشار آنونس فیلمی مستند با حدود ۱۰هزار دقیقه گفتوگو با ۴۰۰ نفر از مشاهیر، دوستان، هنرمندان، فرهیختگان، منسوبین و خانواده و دوستان سهراب در اقصینقاط جهان درباره زندگى و آثارش. از این بین برگزارکنندگان تصمیم گرفتهاند با انتشار پوستر این بزرگداشت، طول سالجاری را محل عرضه این محصولات قرار دهند و به محض برطرفشدن مشکلات ناشی از شیوع کرونا، تمام این عناوین در مراسمی شایسته یاد سهراب به علاقهمندان او عرضه خواهد شد.
آثار تجسمی
تاکنون 200 اثر با موضوع و درباره سهراب سپهری از ۹۹ نقاش، عکاس و هنرمند عرصه تجسمی برای مجموعه «من سهراب سپهری» گردآوری شده است. اسامی هنرمندانی چون على اکبر صادقى، منوچهر معتبر، محمد احصایى، غلامحسین نامى، حسین محجوبى، منوچهر نیازى، عینالدین صادقزاده، یعقوب امامهپیچ، مهرداد محبعلى، ایرج شافعى، کامبیز درمبخش، کریم امامی، بهرام دبیری، آیدین آغداشلو، احمد عالی، بزرگمهر حسینپور، حسن روحالامینی، محمدعلی سجادی، شادی قدیریان، سعید نقاشیان، کوشا موسوی، كوروش شيشهگران، مهدى حسينى، كريم نصر، على نصير، على خسروى، على ذاكرى، بهزاد شيشهگران، مرتضى مميز، پرويز كلانترى، پروانه اعتمادى، كاوه نجمآبادى، حسين تمجيد، بيژن غنچهپور، رضا دوست، عباس افشار، سعيد ساداتنيا، پونه جعفرنژاد، على گنجوى، مرتضى خسروى، فرشاد آل خميس، سولماز توحيدلو، عليرضا آدمبكان، محمد روحالامين، امير شاهرخ فريوسفى، شيدا حسنپور، محسن ناصريان، فريدون اليار، ناصر عزيزى، قباد شيوا، هادى حيدرى، نگار نادرىپور و... در این مجموعه به چشم میخورد. تمام این آثار بهصورت اهدایی در مجموعه قرار گرفتهاند و هیچ هنرمندی وجهی برای حضور در این مجموعه نگرفته است.
کتابها
مجموعه «من سهراب سپهری» در بخش ادبیات شامل ۹ کتاب است. «چه کسى بود صدا زد سهراب؟» (همهچیز درباره سهراب سپهرى) به گردآوری لیلى کریمان و با مقدمه دکتر شفیعى کدکنى، «مسافر تنهایى و دیگر هیچ» (اشعار سهراب سپهرى) با مقدمه عباس کیارستمى، «طراحى و نقاشیهاى سهراب» و «یادبود سهراب» (٩٩ اثر از هنرمندان تجسمى) با مقدمههای دکتر مهدى حسینى، «نامههاى سهراب و دیگران» به کوشش پریدخت سپهرى با مقدمه جلال فاطمى، «همکلاسىام سهراب» نوشته دکتر محمود فیلسوفى با مقدمه خسرو نقیبى، «دایىجون سهراب» نوشته مهدى قرچهداغى با مقدمه شهره وکیلى و «من سهراب سپهرى» (ترجمه اشعار آلبوم موسیقى مجموعه سهراب به انگلیسى) ترجمهاى از دکتر لیلى ماحوزى با مقدمه پرویز تناولى عناوین کتابهایی است که آماده انتشار شده است. همچنین کتابی نفیس شامل ٤٠٠ اثر نقاشى و طراحى از سهراب سپهری گردآورىشده که در نوروز ١٤٠٠ همراه با ٢٠٠ اثر تجسمى از ٩٩ هنرمند این مجموعه رونمایی خواهد شد.
آلبومها
۹ آلبوم موسیقی با شعرها، خاطرات و با الهام از شخصیت سهراب سپهری آماده شده است. دو آلبوم «و پیامى در راه» با صداى امیر آقایى و «گردش سایهها» با صداى فرخ نعمتى را بهزاد عبدی آهنگسازى کرده و محمد معتمدى در آنها خوانده است. «زمین باران را صدا میزند من تو را» با صداى فرخ نعمتى، آهنگسازى پیروز ارجمند و خوانندگى امید نیک بین و صبا کامکار و دکلمه احمدرضا احمدى ساخته هوشنگ کامکار، «عاشق همیشه تنهاست» به روایت افشین یداللهى، آهنگسازى پیروز ارجمند و ساختهای از میلاد درخشانى، «صدا کن مرا» با صداى امیر آقایى، ساخته امید محرمزاده و خوانندگى سهراب پاکزاد و تنظیم فرشاد فارسیان، «مرغ افسانه» با صداى ژرژ پطروسى و آهنگسازى رضا ناژفر، «دایىجون سهراب» به روایت مهدى قرچه داغى با صداى بهروز رضوى و خوانندگى و ساختهای از آیدین جودى و دکلمه محمد تیام جودى، «تنها تنهاست» با صداى امین تارخ و خوانندگى و ساختهای از حامد نیکپى و در نهایت «مسافر تنهایى و دیگر هیچ» با مقدمه و بخش کوچکی از تنها صداى موجود سهراب سپهرى که برای اولینبار رونمایی خواهد شد و همچنین مقدمههایی از عباس کیارستمى درباره تنهایی و پرویز تناولى درباره هیچ، آهنگسازى احمد پژمان، صدای فریدون فرحاندوز، فرخ نعمتى و بهروز رضوى آلبومهای دیگر این مجموعه هستند که در طول چند سال گذشته گردآوری و ضبط شدهاند و یکی از چهرههای مؤثر در ضبط برخی از این آثار یعنی افشین یداللهی خودش نیز دیگر در جمع ما نیست.
شوریده چون سپهری
محمد روح الامین
طراح
به من گفته شد قرار است در رویدادی همه حوزههای هنری و تجسمی در رابطه با شخصیت سهراب سپهری در ذیل یک نشان در سال جدید شروع به فعالیت کنند و درخواست کردند این نشان را طراحی کنم. من فکر میکنم سهراب سپهری بواسطه اشعارش و بواسطه حال زلالش در هم نسلان خودش و شعرای معاصر کمحاشیهتر و مردمیتر است. از طرفی چون نقاش بوده و نقاشی میکرده از هنرمندان حوزه تجسمی هم محسوب میشود. به همین دلیل تصمیم گرفتم بیش از اینکه سهراب سپهری را در یک نامواره نشان بدهم تصور خودم را نسبت به سهراب سپهری طراحی کنم. سعی کردم فرم این نامواره به شکلی باشد که کلیشه سهراب سپهری را همراه نداشته باشد. برای طراحی این نامواره از شوریدگی و حسی که خودم نسبت به سهراب سپهری دارم استفاده کردم. جغرافیایی در اشعار او وجود دارد که جغرافیای زندگی یا پیرامونش است. جغرافیایی که برای مردم فلات مرکزی ایران مانند کاشان و اطرافش آشناست و همه کسانی که در این جغرافیا زندگی میکنند این ادبیات را میفهمند و روحش را درک میکنند. با تمام این ویژگیها بر وجه شوریدگی سهراب سپهری در مرکزیت نوشته با فرم «ه دو چشم» نام سهراب تأکید کردم. در پوستری که طراحی شد هم از خانه عباسیان کاشان استفاده کردم و نقشی که در پوستر میبینید یکی از دیوارهای این خانه است. بواسطه ارتباط جغرافیایی محل زندگی سهراب سپهری از اقلیمی که برای همه آشناست وام گرفتم و نام سهراب و محتوا را در یک قاب آینه کاری مربوط به همان معماری با دخل و تصرف در نقوش برجسته گچ کاری طراحی کردم. میخواستم بواسطه اقلیم آشنای زندگی سهراب که کاشان است این ارتباط دکوراتیو را ایجاد کنم و نام او را در قابی که مربوط به محل زندگیاش است قرار دهم. وقتی درباره سهراب حرف میزنیم در نگاه اول اشعار و کلماتی که او دارد به ذهنمان میرسد اما من سعی کردم تفکر خودم را درباره شخصیت سهراب و دریافت شخصیام را نسبت به شخصیت او به تصویر بکشم تا اینکه به دادهها و اطلاعاتی مانند آب و درخت که در اشعارش وجود دارد تأکید کنم. چه قبل و چه بعد از من، بارها و بارها درباره این ارجاعات کار شده و بر آنها تأکید خواهد شد اما میخواستم حالا که قرار است من این پوستر و نامواره را طراحی میکنم، قرائت خودم را مصور کنم.پیش از این دیده بودم که پوسترهای مربوط به سهراب سپهری معمولاً یا با بخشی از تابلوهای او طراحی میشود یا ارجاعاتی به اشعارش دارد اما پوستر و ناموارهای که من طراحی کردم یک قرائت شخصی است. نه برای اینکه درباره خودم حرف بزنم؛ برای اینکه سهراب سپهری را از منظری ببینیم که با نگاههایی که تا امروز وجود داشته، متفاوت است.
پیشنهاد داستانی «کمیته ناظر سازمان ملل» برای والدین
«قهرمان من تویی» کتابی برای این روزهای بچهها
مریم شهبازی/ برخلاف ما آدم بزرگها، کودکان، نگاه و درک متفاوتی نسبت به جهان و حتی اتفاقات اطراف خود دارند؛ بنابراین شاید درک چندانی از باید و نبایدهای این روزها نداشته باشند. حالا باید چکار کرد؟ این سؤال بسیاری از والدین جوان است؛ آن هم در شرایط امروزکه بحث قرنطینه و ضرورت رعایت برخی ملزومات مطرح شده که حیاتی هستند. «قهرمان من تویی» کتابی است که برای همین حال و احوالمان نوشته شده و شاید برایتان عجیب باشد که بدانید چه تعدادی از افراد و سازمانهای مختلف جهانی در تألیف آن همراهی کردهاند. این کتاب داستانی کوتاه، شاید به ظاهر برای گروه سنی کودکان منتشر شده باشد اما مخاطب هدف آن نه فقط کودکان و نوجوانان، که همه خانوادهها است. بنابراین ضرورت دارد که همان ابتدا تأکید کنیم که این کتاب باید حتماً با همراهی پدر و مادرها برای بچهها خوانده شود. از آنجایی که اینجا بحث لو رفتن داستان درمیان نیست و ما با کتابی کاملاً آموزشی اما داستانی طرف هستیم اشاره مختصری به ماجرای آن بد نیست. «قهرمان من تویی» درباره دختری بهنام سارا است؛ کتاب با مکالمه ذهنی این دخترکوچک با خودش آغاز میشود؛ سارا که نگران سلامتی خودش و دیگر بچههاست به خودش میگوید: حتی مامان که قهرمان من و بهترین دانشمند دنیاست هم نتوانسته درمان ویروس کرونا را پیدا کند! او سؤالاتی درباره چگونگی عملکرد این ویروس از مادرش میپرسد. مادر سارا هم از او میخواهد که مراقب باشد و این مرتبه او قهرمان خانواده شود. از ذکر جزئیات کتاب که بگذریم، سارا در باقی صفحات کتاب با آریو، قهرمانی خیالی همراه میشود و به سراغ کودکانی در نقاط مختلف جهان میرود. این سفر همراه با ارائه توضیحاتی درباره رعایت نکات بهداشتی و آموزش حفظ روحیه برای عبور از این روزهاست. اما همان طور که اشاره شد مخاطب این کتاب علاوه بر کودکان خود والدین هم هستند و به آنان کمک میکند تا بتوانند به سؤالات فرزندان خود درباره بیماری «کووید19»پاسخ بدهند و حتی خودشان هم نکات تازهای بیاموزند. اما نکته جالب توجه درباره «قهرمان من تویی» تألیف آن به پیشنهاد کمیته ناظر سازمان ملل، گروه مرجع سلامت روان و حمایت اجتماعی-روانشناختی در موقعیت امداد اضطراری است، افزون برهمراهی متخصصان بینالمللی و انجام یک بررسی به زبانهای اسپانیایی، انگلیسی، ایتالیایی، فرانسوی و عربی، از تجربههای بیش از 1700 کودک، پدر و مادر و مربی از 104 کشور جهان برای خلق این داستان بهره گرفته شده است. توجهی به همین مسأله میتواند خیالتان را راحت کند که با کتابی اصولی و بررسی شده روبهرو هستید که حالا با همراهی نشر میچکا به شکل رایگان در اختیار همه خانوادهها قرار گرفته است.
«قهرمان من تویی»
مترجم: سبا میرحسینی
ویراستار: مسیح ذکاوت
به پیشنهاد کمیته ناظر سازمان ملل
انتشار رایگان از سوی نشرمیچکا
سیدسعید سرابی مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان شد
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در حکمی سید سعید سرابی را بهعنوان مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان منصوب کرد. در بخشی از متن حکم سید عباس صالحی خطاب به سیدسعید سرابی آمده: «امید است با استعانت از خداوند متعال و بهرهگیری از ظرفیتهای موجود و نیروهای کارآمد و فرهیخته و تعامل سازنده با مسئولان و مدیران استان و ارتباط نزدیک با اصحاب فرهنگ و هنر و مردم فرهنگدوست و هنر پرور استان اصفهان درمسیر رشد فضایل اخلاقی، شکوفایی و اعتلای فرهنگ و هنر اسلامی و ایرانی موفق و مؤید باشید.» سید سعید سرابی در کارنامه کاری خود مسئولیتهایی از جمله مدیرکل دفتر نوسازی و تحول اداری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان خراسان رضوی و مدیرکل دفتر تبلیغ و ترویج فعالیتهای قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را دارد. پیش از این حجتالاسلام والمسلمین محمد علی انصاری، مدیرکلی فرهنگ و ارشاد اسلامی این استان را برعهده داشت.
سخنگوی شورای صنفی نمایش درباره زمان بازگشایی سینماها گفت: «اخبار منتشر شده درباره بازگشایی سینماها در عید فطر در رسانهها و فضای مجازی در حد پیشبینی است و تا امروز چیزی درباره بازگشایی سینماها و زمان آن اعلام نشده است. تنها شورا و ستادی که در این باره تصمیمگیری قطعی میکند، ستاد ملی مبارزه با کرونا است و سازمان سینمایی به تنهایی امکان و قدرت تصمیمگیری در این زمینه را ندارد و بعد از اعلام رسمی ستاد ملی میتواند در حدود اختیاراتش عمل کند.»
احسان خواجهامیری، تیتراژ سریال «بچهمهندس ۳» را که در ماه رمضان از شبکه دو پخش خواهد شد، میخواند. این سریال در مراحل فنی قرار دارد و فرهاد قائمیان، کامران تفتی، ثریا قاسمی، روزبه حصاری، سعید کریمی، مهشید جوادی، کاوه سماکباشی و فرناز رهنما بازیگران آن هستند.
نت گپهای یونسکویی با رویکرد ایجاد آگاهی فرهنگی از امروز آغاز میشود و اهالی فرهنگ با موضوعات فرهنگی و هنری در پخش زنده اینستاگرام حاضر میشوند. اصغر دادبه، عبدالمحمود رضوانی، بهاءالدین خرمشاهی، ایرج شهبازی، مهدی ماحوزی و لیلی انور از میهمانان این گپها هستند و نخستین روز آن با صدای علی خدایی از ساعت 21 و 30 دقیقه اجرا میشود. علاقه مندان میتوانند این گپها را در اینستاگرام کمیسیون ملی یونسکو-ایران ببینند.
خانه موسیقی ایران بهدلیل شیوع بحران کرونا و بحران پیش آمده در بیانیهای بر مطالبات صنفی هنرمندان در شرایط بحران شیوع ویروس کرونا و دغدغه معیشتی جدی اهالی موسیقی تأکید کرد و خواستار حمایت بیشتر وزارت ارشاد از هنرمندان و موسیقیدانان فعالی که در شرایط فعلی بیکار شده و در مضایق شدید مالی و اقتصادی گرفتارند شد.
سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی (ساترا) اعلام کرد، اگر فیلمهای سینمایی در رسانههای صوت و تصویر داخلی به نحو غیرانحصاری اکران شوند، میتوانند از ظرفیت تبلیغات در صداوسیما بهرهمند شوند.
فیلم سینمایی «بیگاه» به کارگردانی پویا اشتهاردی برنده جایزه بهترین فیلم بخش سینمای جهان جشنواره بینالمللی فیلم کانزاس سیتی امریکا شد. این فیلم در بخش فیلمهای بلند سینمای جهان این جشنواره شرکت کرده بود و قرار است پس از بازگشایی سینماها در گروه هنر و تجربه اکران شود.
در سکوت مردن یا پاداش سکوت؟
علیرضا عزیزی
ناشر و مدیر پروژه «من سهراب سپهری»
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
کارما شاید این است که در افسون گلسرخ شناور باشیم
کار ما شاید این است که میان گل نیلوفر و قرن،
پی آواز حقیقت بدویم...
همین اخیراً در 15 مهر 97 سهراب سپهری، شاعر و نقاش معاصر نود ساله شد و یادبودی به پاسداشت او برگزار شد و دقیقاً چهل سال قبل در چنین روزی در 1 اردیبهشت 59 در سن 52 سالگی بهخاطر ابتلا به سرطان خون برای همیشه سکوت کرد و چشم از جهان فروبست. خبر در روزنامه اطلاعات آن زمان این بود: سهراب سپهری درگذشت. در ستونی باریک و لابهلای خبرهای آن زمان. چند روز بعد هم تیتری در صفحات داخلی همین روزنامه زده شد: در سکوت مردن.
دنیای عجیبی است. تاریخ بعد از چهل سال دوباره تکرار میشود. سهراب در سکوت و بدون حضور خانواده دفن شد و هماکنون نیز بهدلیل بحران جهانی ویروس کرونا بازهم چهلمین سال درگذشتاش بدون حضور کسی و در سکوت است! سهرابخان همانجور که میخواست در سکوت شعر گفت، نقاشی کرد و در سکوت رفت. بهنظر میرسد در چنین روزی، طبیعت و دنیا به احترام او سکوت کرده و خواستهاش را اجابت کرده! چه فلسفه وحکمتی در این اتفاق وجود دارد؟
برمیگردم به گذشته و به زمانی که سهرابخان در 15 مهر 1307 چشم به جهان گشود. کمتر از یک دهه قبل از تولد سهرابخان یعنی در یک قرن قبل، در سال 1298 سراسر ایران را بیماری و قحطی فرا گرفته بود و بیش از نیمی از جمعیت ایران را به کام مرگ برد! سهرابخان مقارن با چنین واقعهای پا به جهان هستی گذاشت و متوجه آسیبپذیر بودن انسان شد و بسرعت به این درک و شناخت رسید که امنیتی در این دنیا وجود ندارد و هرچیزی مثل بیماری، گرسنگی، قحطی و جنگ میتواند انسان را در معرض مخاطره قرار دهد. آلبر کامو نویسنده معروف کتاب جنجالی «طاعون» که شاید در چنین شرایطی که دنیا قرار گرفته، کتابش توصیف شرایط کنونی انسانها باشد، معتقد است که به همنوعانمان و به طبیعت و موجودات دنیا عشق بورزیم و وقتی به زندگی و سلوک سهراب و حتی اشعار و آثارش نگاه کنیم متوجه میشویم که سهرابخان هم دقیقاً به این درک و شناخت رسیده بود. کما اینکه در شعرش به این قضیه اشاره کرده و میگوید: «آمدیم که عاشق شویم و درگذریم که راز آمدن و مرگ آدمی، این بود.» شاید با عشق ورزیدن به موجودات و طبیعت، او رنج بودن را هموار میکرده و بهنظرم داستان سهرابخان، داستان یک قهرمان و یک قدیس نیست، ماجرای شرف و معرفت و عشق است و اینکه انسان فرصت زیادی برای بودن در این جهان هستی ندارد و به قول خودش در نامهای که از نیویورک به احمدرضا احمدی شاعر و دوستش نوشته بود: «من چه دیر فهمیدم که انسان یعنی عجالتاً» و بهنظر میرسد تنها راه مبارزه با شرایط و بحرانهای کنونی مثل همین کرونا، نگاهی است که سهرابخان به آن رسیده و میگوید: «ما هیچ، ما نگاه».
سهراب، تماشاچی این جهان هستی است و از زاویه عشق به هستی و طبیعت مینگرد که در آثار شعر و نقاشیهایش کاملاً مشهود است. چه عاملی باعث میشد که سهرابخان همانگونه که در شعرش میگوید «چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید/ بهترين چيز، رسيدن به نگاهى است كه از حادثه عشق تر است» و این تفاوت نگاه، در چیست؟ بهنظرم در همین سکوت سهراب است. سکوتی که با آن زندگی کرد، آثارش را خلق کرد، شعرهایش را گفت و نقاشیهایش را کشید و در سکوت مرد! او هیچوقت جواب منتقدیناش را نداد، هیچگاه مصاحبه نکرد، هیچ صدایی از او نیست! انگار با خودش گفتوگو میکرد، گفتوگوی درونی مثل شعرهایش: «چه کسی بود صدا زد سهراب؟...» او میگوید: «صدا کن مرا، صدای تو خوب است». سهراب با چه کسی گفتوگو میکند؟ در زمانی که او گفت: «آب را گل نکنیم» بسیاری از روشنفکران و اندیشمندان زمانهاش به او تاختند و جمله او را درک نکردند! او گفت: «مرگ در سایه نشسته است و به ما مینگرد و همه میدانیم که ریههای لذت، پراکسیژن مرگ است» شاید به این درک و شناخت رسیده بود که گویی امروز دنیا را پیشبینی میکرد! و «پیامی در راه» داشت که به گوش ما برساند. چرا سهراب میگفت «جای مردان سیاست بنشانید درخت، تا هوا تازه شود»؟ چرا سهراب میگفت: «به تماشا سوگند و به آغاز کلام و به پرواز کبوتر از ذهن، واژهای در قفس است»؛ و «چرا در قفس هیچکسی کرکس نیست؟» آیا در شرایط کنونی، طبیعت و موجودات، ما انسانها رادر این قفس محصور نکردهاند؟
چه بلایی ما انسانها بر سر طبیعت، جنگلها و موجودات و محیط زیست آوردهایم؟ آیا در این سکوت جهانی زمان آن نرسیده که از خودمان این سؤالها را بکنیم؟ آیا زمان آن نرسیده که به این باور برسیم که ویروس خطرناکتری از کرونا درون همه ما وجود دارد که آن جهل است نسبت به درون خود و دنیای اطرافمان و تنها راه آن مبارزه با این جهل است و اینکه بهدنبال حقیقت درونی خودمان باشیم. مگر نه اینکه هر کس خودش را شناخت، خدای خودش را میشناسد و بهقول سهراب «و خدایی که در این نزدیکی است.»
سهراب، پاداش سکوتاش را در چهلمین سالگرد سکوتش گرفته و به همه پیامش را داده و گفته: «نه تو میپایی و نه من، دیدهتر بگشا. مرگ آمد. در بگشا». سهراب نویدی از صبح و روشنی برای همه دارد. او هشت کتاب را اینگونه به پایان میبرد: «امشب/ ساقه معنی را/ وزش دوست تکان خواهد داد،/ بهت پرپر خواهد شد/ نه شب، یک حشره/ قسمت خرم تنهایی را/ تجربه خواهد کرد./ داخل واژه صبح/ صبح خواهد شد؟»
امروز چهلمین روزی است که خیلی دورتر از خانه در قرنطینه نیویورک هستم و این چهلمین روز مصادف شده با چهلمین سال سکوت سهراب! سهراب در من تمام نمیشود و من همچنان در جستوجوی او هستم. «او پشت حوصله نورها درازکشیده.»